جهت مشاهده وبلاگ رسمی من و مطالعه مطالب مفید اینحا را کلیک کنید
جهت مشاهده وبسایت من و خدمات و بخش‌های آن اینحا را کلیک کنید

تو صدایم می کنی

هرشب .. وقتی که چشم هایم را بسته ام صدایم می کنی . آرام در گوشم نجوا می کنی ..

دلم فشرده میشود و قلبم تپش می کند .. گرم می شود گونه هایم . در گوشم می گویی ..

که چه قدر دوستت دارم . چه قدر "دوستت دارم"

در گوشم نامم را صدا می کنی و من دوباره غسل تعمید داده میشوم و انگار کنار گوشهایم ..

اذان می گویند و اقامه ..

و از نو نامگذاری می شوم و تو این نام را انتخاب می کنی ..

جشمانم که بسته است و صدای تو آرامش جانم می شود و وقتی چشمانم را باز می کنم ..

جز هوای سرد اتاق و تنهایی ..

و صدایی که خش جانم شده ..

چیزی نصیبم نمی شود .

شاید نباید چشم ها را باز کرد 

۱ نظر ۱ لایک
هر چیزی که از ذهنم رد می شود ... اثری در این وبلاگ می گذارد ..
از اینکه بی منت مرا دنبال می کنید ... و این اثرات ذهن پریشان را مطالعه می کنید ..
سپاسگذارم ...
#شاید باید عاشق بود
پرونده
دل نوشته ها (۱)
روز نوشته ها (۵)
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان